ما و "سایرین" | یادداشت دکتر شهرام وزیری در کانال تلگرامی خود
یکی از مواردی که در هفتههای اخیر تقریباً در اکثر محافل روانشناختی مطرح بود چالشی بود که تحت عنوان "ما سایر نیستیم" راه افتاد. این گفتگوها مرا به فکر انداخت که اگر سایر نیستیم چه هستیم و یا چه کار کردیم که سایر نباشیم؟
خاطرم هست که در سالها قبل طنزی آموزنده شنیدم که بیانگر حال و روز امروز ماست. آن حکایت این بود که روزی دزدان به خانهای وارد میشوند و... و خطی جلوی پای مرد خانه میکشند و میگویند که پایت را از این خط بیرون بگذاری فلان و بهمانت میکنیم! و... به تعرضشان مشغول میشوند... بعد از اینکه کارشان تمام میشود و میروند، همسر به حالت اعتراض میگوید... مگر غیرت نداشتی... مگر نمیدیدی چه کار میکنند؟... چرا کاری نکردی؟ مرد میگوید:... خانوم مگه متوجه نشدید من مثل شیر جلویشان وایستاده بودم...
علیرغم آن اولدران بولدرانهایی که کرده بودند، از ابتدا تا انتها پام روی خط بود! و دیدی که هیچ غلطی هم در مورد من نتوانستند بکنند! حالا شده حکایت ما، ایستادهایم و فکر میکنیم که کاری کردیم! اینکه به هزار و یک علت "سایر" نیستیم واضح است اما، براستی چکار کردیم که دیگران ما را سایر به حساب نیاورند... در مقابل این اتفاقات و اتفاقات مشابه چه کار کردیم؟ افرادی که در راس امور هستند به غیر از آوردن و بردن رفقا و دوستان و آشناهایشان و اربابان قدرت به پستهایی در سازمان، چه کار کردند؟ کدام حق صنفی ما مورد درخواست قرار گرفت؟ از کدام زمین بازی برنده بیرون آمدیم؟ مثلا آیا سازمان فقط به اندازهی انجمن مشاوره، برای مشاوره تلاش کرد؟ انجمن ها در قبال رفتار سازمان چه کار محکمی انجام دادند؟ اعضا و انجمنها در قبال حق قانونی اعضا برای درخواست مجمع عمومی چه کار کردند؟
شاید بگویید کرونا آمده! بله درست است، به نظر من هم این یک هدیه از غیب بود، بسیاری به دنبال موضوعی میگشتند تا بگویند بیمار خرخورده و مجمعی برگزار نکنند و مطمئن باشید اگر کرونا نیامده بود، مطمئناً موضوع دیگری را علم میکردند تا دفع الوقت کنند. از نظر من، باند قدرت، محال است تا تضمین پیدا نکنند که ممیزیشدهترین شکل مجمع تشکیل خواهد شد، تن به این کار بدهند. آنها پردههای قطار را خواهند بست و واگنها را تکان خواهند داد و سوت خواهند کشید تا تصور کنیم قطار روانشناسی در حال حرکت است! برای اینکه "سایر" نباشیم ابتدا باید "باشیم" اما، آنهایی که باید کاری بکنند فقط پایشان روی خط است!
خداوندا در این منزل برافروز از کرم نوری
که تا گم کردهی خود را بیابد عقل انسانی
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |